روانشناسی مثبت نگر

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

روانشناسی مثبت نگر

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

تعریف عزت نفس و اعتماد به نفس

عزت نفس و اعتماد به نفس میزان ارزش و اعتباری است که یک فرد در زمینه های مختلف زندگی به ویژه در زندگی های خانوادگی، اجتماعی، تحصیلی، جسمانی و هوش برای خود قائل است. عزت نفس عبارت است از قضاوت و نگرشی که شخص بطور مداوم و پیوسته از ارزشهای خودش انجام داده و معمولاً حفظ می نماید. به اعتقاد کوپر، این نگرش معمولاً از دوران کودکی آغاز می شود و تحت تاثیر فرهنگ، جامعه و خانواده تقویت می شود. این احساس به ما توانایی می دهد که خود را علیرغم اشتباهات و شکستهایمان با اهمیت دانسته و مورد قبول و تأیید قرار دهیم. (کوپر اسمیت ، 1993).
چرا به عزت نفس نیاز داریم؟ گرینبرگ  در تبیین چرائی مسئله، نظریه ای بیان نموده است که بر اساس این نظریه چون عزت نفس ما را از اضطراب محافظت می نماید به آن نیاز داریم. گرینبرگ در توضیح نظریه خود می گوید: از بدو تولد تا اوایل کودکی تنها اساس علامت امنیت، مراقبتی است که از جانب والدین اعمال می شود. والدین نیازهای فرزندان را بر آورده ساخته و از اضطراب آنها می کاهند.(گرینبرگ، 1992).
از عزت نفس به عنوان یک سپر فرهنگی در مقابل اضطراب نام می برد، از آنها که عزت نفس زمینه را برای تجارب زندگی کودک و نوجوانان فراهم می کند، مثبت بودن آن ارزش ویژه ای دارد. (‌فرنچ وارگو- 1998).
جسارت داشتن همچنین به معنی پذیرش مسئولیت زندگی و انتخاب های خود است، یعنی خودتان تصمیم بگیرید نه این که صرفاً دستخوش پیش آمدها شوید و یا تابع تصمیم دیگران باشید، همچنین افراد دیگر یا شرایط را به خاطر آن چه برایشان رخ می دهد، ملامت نکنید، اگر شما مسئولیت زندگی خود را بپذیرید آن گاه می توانید بخش هایی از زندگی خود را که دلخواه نیستند تغییر دهید. اگر شرایط بیرونی را مسئول زندگی خود بدانید، معنایش این است که از تغییر زندگی خود عاجزید، وقوف بر این نکته که افکار و اعمال ما سازنده ی زندگی ما هستند و اینکه ما مسئول رویدادهای زندگی خویش هستیم جالب و هیجان انگیز است(‌شهنی ییلاقی، 1379).   
 
اگر بخواهید عملاً جسور باشید، می توانید این کار را با عشق و محبت به خود آغاز کنید اگر بر خلاف آن چه مرسوم است، در مورد خود قضاوت منفی نداشته باشید، می توانید خود را دوست بدارید. اما اگر خود را دوست نداشته باشیم چگونه می توانیم دیگران را دوست بداریم، و اگر خود را دوست نداشته باشیم چرا باید دیگران ما را دوست بدارند؟ بنابراین، نخست باید به نیازهای خود توجه کنیم، این به معنی نادیده گرفتن نیازها و خواسته های دیگران نیست. هم چنان که در موارد دیگر مصداق دارد، ابراز وجود در حیطه های دیگر زندگی است به یک معنی جسارت داشتن کار شاقی نیست، بلکه شیوه ی طبیعی زیستن است شیوه ای که حتی اگر سال ها آن را از دست داده باشیم اما می توانیم مجدداً آگاهانه با پذیرش آن چه اکنون هستیم و برداشتن گامهایی به طرف آن چه که می خواهیم در آینده بشویم، به آن دست یابیم
(‌شهنی ییلاقی، 1379).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد