روانشناسی مثبت نگر

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

روانشناسی مثبت نگر

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

عوامل مؤثر در ایجاد روابط سالم

عوامل مؤثر در ایجاد روابط سالم

1. شناخت حقوق متقابل
اصولاً خانواده‏ای سالم است که محیط سالمی برای سعادت زن و شوهر و فرزندان باشد، و این مقصد قابل وصول نیست، مگر آن‏گاه که طرفین به تعهداتی پای‏بند باشند؛ در هر جا که اشتباهی و لغزشی پدید آمد، توقف کنند، و با تلاش برای تطبیق خود با ضوابط و قواعد، دوباره به پیش بروند. افرادی هستند که در اثر عدم آگاهی از ضوابط و حقوق و یا بی‏توجهی به اصول حیات مشترک، دایم دچار درگیری و اختلاف بوده، فرصت عمر را، که باید صرف خودسازی شود، در راه مشاجره و اختلافات می‏گذرانند.
در زندگی زناشویی، در عین اینکه اصل بر مودّت و صفا و ایثارگری است، اما این اصل نباید فراموش شود که میزان خواسته‏ها و توقّعات و تلاش‏ها نمی‏تواند بی‏حساب و بر اساس سلیقه شخصی باشد. اگر بخواهید در زندگی زناشویی و در کنار همسر حقی را به خود اختصاص دهید، ناگزیرید همان حق را برای همسرتان نیز قایل باشید و شک نیست مادام که شما ادای حق همسر را نکرده‏اید، نخواهید توانست توقّع ادای آن را از او داشته باشید.
شناخت حقوق متقابل و توجه به این حقیقت که اگر برای یک فرد حق در نظر گرفته می‏شود برای طرف مقابل، مسئله تکلیف مطرح است که باید به آن تکلیف عمل کند، زندگی را از زوایای تاریک بیرون می‏آورد و ابعاد وظایف هر دو طرف را روشن می‏کند.
اسلام برای هریک از اعضای خانواده، حقوق خاصی معیّن کرده است که در صورت آشنایی با این حقوق، تکلیفی را در مقابل این حقوق باید بر دوش بگیرند. ضروری است زن و شوهر هر کدام حقوق و وظایفی که در قبال یکدیگر دارند مورد مطالعه و بررسی قرار دهند تا بتوانند در قبال یکدیگر موضعی نیکو اتخاذ کنند. آگاهی به حقوق و وظایف خود، مقدّمه عمل است و جلوی بسیاری از اختلافات و درگیری‏های فیمابین را می‏گیرد.

2. شناخت خواسته‏ها و نیازهای همسر
خواسته‏ها و نیازهای انسان حد و مرزی ندارد؛ بخشی از آن‏ها جنبه تخیّلی و غیر منطقی دارد که فرد به غیر ممکن بودن آن‏ها واقف است، اما گاهی در تخیّل به آن‏ها می‏پردازد و از نظر روانی به نوعی، آرام و دل‏خوش می‏گردد و از این طریق، تخلیه روانی می‏کند. بخشی دیگر نیز به نیازها، خواسته‏ها و انتظارات او از خود و دیگران برمی‏گردد.
آن قسمتی که مربوط به خواسته‏ها و نیازهای فرد از خود است و جنبه عملی و منطقی دارد، موجب انگیزه و در نتیجه، تحرّک و فعالیت او می‏شود. بخشی که مربوط به دیگران است، مشخص نیست که آیا برآورده می‏گردد یا خیر؟ این خواسته‏ها و نیازها نیز می‏تواند منطقی و واقعی باشند یا حد و مرزی نداشته باشند.
در روابط بین زن و شوهر، به دلیل اشتراک در همه زمینه‏ها، خواسته‏ها و نیازهای متقابلی وجود دارند که بخشی از آن‏ها طبیعی و منطقی است و معمولاً در بیشتر زندگی‏ها یکسان است. با این وصف، این بستگی به نوع شخصیت افراد دارد که بتوانند خواسته‏های طبیعی خود را ابراز کنند و حد و مرز آن را نیز حفظ نمایند. آگاهی به اینکه چه نوع و چه میزان انتظارات، خواسته‏ها و نیازهای زن و شوهر از یکدیگر شکل طبیعی و منطقی دارند، از نکات مهمی است که باید به آن توجه دقیق داشت.
فردی که از همسرش توجه، عاطفه و محبت می‏خواهد باید توجه داشته باشد که دیگری نیز این حق را دارد که چنین انتظاری داشته باشد. از سوی دیگر، درک نیازهای واقعی و طبیعی همسر به دور از اینکه به آن اعتقاد داشته باشد یا نه، برآورده کردن آن موجب رضایت از زندگی می‏شود و بی‏توجهی به آن خودخواهی است.
اگر مردی دوست دارد که در هر فرصتی به گردش و مسافرت برود، باید به این امر توجه داشته باشد که همسر او نیز چنین نیازی دارد و داشتن فرزند و مسئولیت خانه‏داری نمی‏تواند دلیلی بر این باشد که زن فرصت گردش و مسافرت ندارد و یا همیشه باید در خانه بماند. گاهی اتفاق می‏افتد که در کشمکش‏ها و در برآورده نشدن خواسته‏ها و نیازها، به مقایسه زندگی‏های دیگران پرداخته می‏شود. اگرچه ـ همان‏گونه که گفته شد ـ بخشی از خواسته‏ها و نیازهای زن و شوهر از یکدیگر جنبه‏های مشترک دارند، اما بخش‏های دیگر تنها اختصاص به آن خانواده دارد. ضمن اینکه هر زندگی مشکلات و کشمکش‏های خاص خود را دارد و هر خانواده سعی می‏کند ضمن حفظ ظاهر در جامعه، برای رعایت احترام دیگران به خود، زندگی خود را مطلوب و خوشایند نشان دهد. از این‏رو، مقایسه زندگی خود با دیگر زندگی‏ها نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد، بلکه باعث بروز کشمکش‏های بیشتری خواهد شد.

3. همسویی بینش‏ها و باورهای مذهبی
یکی از شرایط ازدواج در اسلام «کفو» بودن است و اولین مرتبه از کفویت، همسانی در مذهب و دین. مسلمان نمی‏تواند با کافر ازدواج کند. اختلاف در مذهب یکی از عوامل مهم درگیری و از هم پاشیدگی است. اگر مسلمانی را می‏بینید که با فردی بی‏دین ازدواج کرده است و زندگی‏شان در کمال مهر و آرامش می‏گذرد، مطمئن باشید که آن مسلمان از اصول و ارزش‏های خود صرف‏نظر کرده است و در حفظ و دفاع از آن‏ها کوتاه می‏آید.
زندگی یک مسلمان بر اساس اسلام و فرهنگ اسلامی صورت می‏گیرد و کارهای غیر مسلمان بر اساس فرهنگ غیر اسلامی او در زندگی مشترک، باید مواضع مشترک وجود داشته باشند. چگونه دو نفر، که دارای دو فرهنگ متضادند، می‏توانند در مقام اجرا و عمل هماهنگ باشند؟ بنابراین، یا کارشان به اختلاف و نزاع می‏کشد و یا یک طرف دست‏کم، باید از مواضع خود صرف‏نظر کند.
اینجاست که اسلام در آغاز ازدواج، مسئله کفو بودن در مذهب و دین را مطرح کرده است تا علاوه بر جنبه‏های معنوی دیگر، کانون خانواده از گرمی و عاطفه مذهبی نیز برخوردار باشد.
بدون تردید، از مهم‏ترین عوامل پیوند پایدار و ازدواج موفق و زندگی آرام، همسویی بینش‏ها و باورهای دینی و پای‏بندی عملی زوجین به ارزش‏ها و فرایض شرعی است. بر همین اساس، مردان و زنان خداباور و پاک اندیش در آرزوی داشتن همسری مؤمن و نیک سیرت و عامل به ارزش‏های قرآنی هستند. چنین گرایشی در امر روابط خانوادگی، برخاسته از نهاد پاک و فطرت کمال‏جوی ایشان است و از همین‏روست که خداوند متعال بهترین ازدواج را وصلت پاکان و متقیان با یکدیگر می‏داند: «الطَّیباتُ للطَّیبینَ و الطَّیبونَ للطَّیبات» (نور: 26)؛ زنان پاک از آنِ مردان پاک، و مردان پاک از آنِ زنان پاکند.
خصلت‏های پاک بشری ـ این عظیم‏ترین سرمایه‏های وجود ـ ناشی از خداباوری و تقواپیشگی هستند و تقواپیشگی نیز حاصل توحید و معاد اندیشی. به بیان دیگر، نزد زنان و مردان پاک‏دل، ارزشمندترین معیار برای روابط سازنده، همسری همراه و همدلی نیک سرشت، خداپرستی و معاد باوری است، و این خصایص از گران‏قدرترین و پایدارترین جاذبه‏ها در زندگی زناشویی هستند.
کم‏توجهی و یا بی‏توجهی به این امر مهم در روابط، به معنای بنای ستون‏های کانون زندگی بر زمینی سست و ناپایدار است. چگونه ممکن است که از همان آغازین روزهای زندگی مشترک، زن سحرگاهان و با نغمه اذان برخیزد و نماز صبح بگذارد و مرد همچنان تا ساعتی پس از طلوع آفتاب در بستر آرمیده باشد و یا به عکس؟!
بنابراین، حفظ و تقویت مستمر و تعالی باورها و ارزش‏های مذهبی توسط زوجین از مهم‏ترین عوامل مؤثر و قوی‏ترین جاذبه‏های زندگی مشترک است و برخورداری از اندیشه مذهبی مشترک و همگانی و همراهی در التزام به فریضه‏های مذهبی، زیباترین «حلقه روابط سازنده» را به همسران ارزانی می‏دارد.

4. هماهنگی دیدگاه‏های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی
از جمله عوامل مؤثر در ایجاد روابط سالم و سازنده میان همسران، هماهنگی و همسویی دیدگاه‏های اجتماعی و باورهای فرهنگی آنان است.
به یقین، آنان‏که از نظر اعتقادات و بینش‏های عمیق دینی و رفتارهای متعالی مذهبی، همسویی کامل دارند، در نگرش‏ها و برداشت‏های اجتماعی و فرهنگی نیز از اندیشه و زبان مشترک برخوردار خواهند بود. برای مثال، زمانی که مباحثی همچون تحصیل و کار و فعالیت اجتماعی زنان در عرصه‏های مختلف مطرح می‏گردد، ایشان براساس مبانی و ارزش‏های اسلامی و معیارهای قرانی و به دور از تعصّبات فردی و جنسیتی و مشاجرات و جدال‏های بیهوده، به صراحت و آسانی، مواضع فکری مشترک و مشابهی اعلام می‏دارند و با صداقت و صلابت، از جایگاه و منزلت زنان به عنوان آرامشگران کانون خانواده سخن می‏گویند و بر این باورند که به هنگام ضرورت و بر حسب استطاعت، زنان آماده خدمت به جامعه در عرصه‏های تعلیم و تربیت و بهداشت و درمانگری خواهند بود. اینان هرگز تحصیل و تحقیق را در انحصار مردان نمی‏بینند و در ارتباطات اجتماعی، انتخاب شیوه زندگی و فرزندپروری نیز آراء مشابهی دارند.
در زمینه سیاسی، افراد بعضا خود را تابع یک «ایسم» یا یک مکتب می‏دانند و حتی ممکن است در این رابطه و در طرف‏داری از آن مکتب، داغ شوند و شعارهایی نیز بدهند. اگر طرز تفکر زوجین در مسائل سیاسی واحد نباشد، چه بسا منجر به اختلافات گردیده، این اختلافات بر روابط سالم آسیب وارد کند. طرز تفکر درباره اصل حکومت و هیئت حاکمه، مسئولان اجرایی کشور، خوش‏بینی و یا بدبینی نسبت به آن‏ها، اعتقاد به درستی یا نادرستی کارگزاران جامعه و در نهایت، موضع‏گیری‏های مثبت یا منفی در رابطه با رهبری باید واحد باشند.
موضع‏گیری‏های سیاسی، که منشأ عقیدتی داشته باشند، نقش مهمی در ایجاد هم‏دلی و هم‏فکری همسران در زندگی خانوادگی دارند. تاریخ انقلاب اسلامی کشورمان در این زمینه بهترین نمونه است. چه بسا مادرانی که فرزندان خود را به دادگاه‏ها معرفی کرده، روانه زندان نموده‏اند و چه بسا خانواده‏ها که در اثر اختلاف فکری در رابطه با انقلاب و رهبری، از هم جدا شده‏اند. همسرانی که نقطه‏نظرهای سیاسی مشترکی درباره نظام و رهبری داشتند، در ایجاد آرامش در محیط خانه برای همسر خود، از هیچ کوششی دریغ نمی‏کردند تا همسر خود بهتر بتواند بیرون از خانه با خاطری آسوده انجام وظیفه کند.
هماهنگی در زمینه فرهنگی نیز در ایجاد روابط سالم و سازنده نقش مهمی دارد. اگر زن و شوهر هنگام ازدواج، همان‏گونه که کفو بودن در اعتقادات دینی را لحاظ نموده‏اند، کفو بودن در فرهنگ و سطح فکر را نیز مراعات کرده باشند، یعنی با خانواده‏ای ازدواج کنند که در آن طرز فکرها و طرز تلقّی‏ها از امور و حوادث و آداب و رسوم و خلقیات و ارزش‏های مورد پسندشان شبیه به همدیگر است، اختلافی نخواهند داشت.
در نظر گرفتن سطح تحصیلات می‏تواند در این زمینه مؤثر باشد. بعضی افراد در آغاز ازدواج، به فکر فردای خود نیستند. جنبه‏هایی را برای انتخاب همسری می‏پذیرند که ممکن است در آینده در روابط آنان ایجاد مشکل کند. مردی که دارای تحصیلات عالی است، با زنی بی‏سواد یا کم سواد ازدواج می‏کند، پس از چندی به فکر ارزیابی خود و او می‏افتد و می‏کوشد برتری علمی خود را ثابت کرده، نشان دهد که زن درک و فهم کافی و کفویّت لازم را برای زندگی با او ندارد. همین موجب بروز درگیرهای و خدشه‏دار شدن روابط سالم او و همسرش می‏گردد.

5. گفت‏وگوهای متقابل و بیان احساسات
زوج‏ها باید با کلام و با احساس، با یکدیگر ارتباط برقرار سازند تا صمیمت و صفا در بین آن‏ها حاکم شود. بسیاری از افراد هرگز برای همسر خود ابراز احساسات نمی‏کنند، می‏ترسند که رفتارشان احمقانه به نظر برسد، فکر می‏کنند که ابراز احساسات نوعی رفتار بچه‏گانه و در بعضی موارد، نوعی ریسک کردن است و با طرح احساسات خود آسیب‏پذیر می‏شوند. اغلب زن‏ها از ارتباط با همسرشان شکایت دارند، ولی هیچ اقدامی برای بهتر شدن این روابط انجام نمی‏دهند؛ آنچه در درون خود دارند بیان نمی‏کنند.
وقتی زن و شوهر احساس خود را با همدیگر در میان می‏گذارند، به تدریج با هم دوست می‏شوند و از حالت صرفا زن و شوهر و عاشق و معشوق بیرون می‏آیند. این عنصر دوستی را اغلب زوج‏هایی که با یکدیگر روابط حسنه دارند به زبان می‏آورند: «ما دوستان خوبی هستیم. می‏توانیم درباره هر موضوعی با هم حرف بزنیم.» از آنجا که اغلب ازدواج ما در اثر جاذبه‏های جنسی شروع می‏شود و پای دوستی در میان نیست، بعضی از زوج‏ها هرگز دوست خوب بودن را نمی‏آموزند.
دوست خوب بودن مستلزم در میان گذاشتن نقطه نظرها، فعالیت‏ها و احساسات، بدون داشتن احساس مالکیت و داوری است. امروزه بسیاری از زوج‏های جوان نمی‏خواهند پای دوستی را به روابط زناشویی بکشند؛ معتقدند که ماهیت دوستی تغییر می‏کند و آن‏ها مایل نیستند که روابط زناشویی خود را به خطر بیندازند.
متأسفانه این باور بدی است که بسیاری از زوج‏ها معتقدند زن و شوهر نمی‏توانند دوستان یکدیگر باشند.
بیان احساسات و گفت‏وگوهای متقابل در شناخت بهتر آن‏ها بسیار ضروری است. مردی را در نظر بگیرید که از شرکت در مهمانی‏ها و برنامه‏های اجتماعی متنفّر است، در مقابل، همسر او این برنامه‏ها را دوست دارد. هر بار که در یک مهمانی شرکت می‏کنند، مرد بدون اینکه با کسی حرف بزند، تک و تنها در گوشه‏ای می‏نشیند، ولی زن به شدت با دوستانش گرم می‏شود و بعد در راه مراجعت به خانه زن از رفتار غیر اجتماعی شوهرش عصبانی می‏گردد و مشاجرات شروع می‏شوند. اما اگر مرد احساس خود را برای همسر خود بیان کند که «دوست دارد او هم با دیگران رفتار گرم و صمیمی داشته باشد و به شیوه همسرش غبطه می‏خورد، ولی به علت خجالتی بودن نمی‏تواند این‏گونه رفتار کند» چنین مشاجراتی پیش نمی‏آید.

6. ارضای نیاز جنسی
بدون شک، اگر انسان‏ها فاقد غریزه جنسی بودند، تن به ازدواج و تشکیل خانواده نمی‏دادند و هرگز از کانون گرم خانواده جدا نمی‏شدند و مسئولیت‏های دشوار زندگی مشترک را نمی‏پذیرفتند. همه انسان‏ها بر اساس کشش و جاذبه غریزه جنسی به ازدواج می‏پردازند و بدین وسیله، نسل بشریت استمرار و دوام پیدا می‏کند.
نکته بسیار حسّاسی که توجه به آن ضروری است، اینکه همان‏گونه که غریزه جنسی عامل اساسی در پیدایش خانواده و زندگی مشترک است، همین غریزه در استمرار و استحکام خانواده نیز نقش مهمی دارد.
تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که بخش معظمی از طلاق‏ها معلول عدم ارضای جنسی صحیح و متعادل این غریزه می‏باشد. سرد مزاجی زنان یا مردان و یا بی‏اهمیتی به ارضای صحیح و طبیعی غریزه جنسی، خانواده تشکیل شده را در آستانه طلاق قرار می‏دهد.(31) روابط زناشویی با ارضای غریزه جنسی فرق دارد. چه بسیارند افرادی که به عمل زناشویی اقدام می‏کنند، ولی به هیچ‏وجه غریزه جنسی آنان ارضا و اشباع نمی‏گردد. به عبارت دیگر، تحقق ارضای جنسی تنها در ارتباط با برقراری روابط جسمی نیست، بلکه احتیاج به آمادگی جسمی و روحی دارد.
مردان باید بدانند زنان تنها به دفع عمل جنسی نیاز ندارند، بلکه از نظر روحی و تمایلات زنانه، احتیاج دارند که از طرف مردان به عنوان زن بودن و تمایلات زنانگی مورد تأیید قرار گیرند. مرد پیش از عمل جنسی، باید با ابراز اعمال و رفتاری که نشانگر بازی و شوخی است، زن را برای عمل جنسی مهیا سازد. نتیجه دیگری که از این رهگذر عاید می‏گردد، آن است که زن تمام شخصیت زنانه خود را در این حالت حس می‏کند و می‏فهمد که شریک زندگی مرد بوده، همتای اوست.
بسیاری از مردان بدون توجه به این نکات عاطفی و روانی، زن را در بلوغ جنسی و لذت جنسی یاری نمی‏دهند، بلکه شخصیت او را تنزّل داده، عملاً او را در حدّ یک وسیله و ابزار پایین می‏آورند.
امام صادق علیه‏السلام از پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نقل می‏کنند که فرمود: «هرگاه مردی بخواهد با همسرش هم‏بستر شود، نباید در انجام این کار شتاب کند.»
امام صادق علیه‏السلام همچنین می‏فرمایند: «هرگاه یکی از شما اراده کرد با همسرش هم‏بستر گردد، باید پیش از شروع، با همسرش ملاعبه و مداعبه داشته باشد.»
ملاعبه و مداعبه یعنی بازی و شوخی‏های مناسب و نشاط‏انگیز پیش از هم‏بستر شدن با همسر. این کار عمل جنسی را پاکیزه‏تر و لذت بخش‏تر می‏کند و به عبارت دیگر، با این کار، آمادگی زنان در وصول به اوج لذت جنسی تشدید می‏گردد و رضایت خاطر آن‏ها محسوس‏تر خواهد شد.
حضرت علی علیه‏السلام فرمودند: «هرگاه یکی از شما اراده کرد که با همسرش هم‏بستر شود، نباید در انجام این کار شتاب نماید، زیرا زنان نیازمندی‏هایی دارند.»
روشن است که ناز و کرشمه خریدار می‏طلبد و مردان باید با برگزاری مقدّماتی به عنوان ملاعبه، زنان را در وصول به اوج لذت جنسی یاری رسانند، بخصوص آنکه این کار در آماده ساختن ترشّحات و هورمون‏های جنسی زنان نقش مهمی دارد.

7. تنظیم رابطه صحیح بین دو خانواده
دختر و پسری که از کودکی در دامن خانواده‏ای رشد یافته است، نمی‏تواند و نباید خانواده خود را به راحتی و سادگی فراموش کند. احساسات و عواطف هر فرد در مورد خانواده‏اش، حتی اگر خاطراتی ناخوشایند نیز داشته باشد، ریشه‏دار و عمیق است.
از آنجا که دل‏بستگی دخترها به خانواده خود و نیازشان به دیدار خانواده بیشتر است، دل‏تنگی و غمگینی در دخترانی که پس از ازدواج ناچار به ترک بستگان و شهر خود هستند، بیشتر بروز می‏کند. از این‏رو، زن و شوهری که ازدواج می‏کنند، نباید چنین انتظاری از یکدیگر داشته باشند که با افراد خانواده خود قطع رابطه کنند و یا در این مورد اعتراضی داشته باشند و یا چنین تلقّی شود که رابطه هر کدام با خانواده خود دلیلی بر بی‏مهری و بی‏توجهی او به همسرش است. البته میزان این روابط باید به گونه‏ای باشد که خللی به روند زندگی زناشویی زن و شوهر وارد نسازد و موجب غفلت و یا کوتاهی از انجام وظایف زندگی مشترک نشود.
در صورت امکان، بهتر است که زن و شوهر به اتفاق همدیگر با خانواده‏های خود رفت و آمد داشته باشد، اگرچه از نظر روانی لازم است که گه‏گاه زن و شوهر به تنهایی با خانواده‏های خود معاشرت کنند و به گفت‏وگوهای خصوصی و خانوادگی بپردازند.
مسئولیت تنظیم روابط و رفتار مناسب و درست زن و شوهر با دو خانواده بر عهده فرزند آن خانواده است که نقش مهمی در ایجاد رابطه‏ای صمیمی و دوستانه بین همسر و خانواده خود دارد و شخص اوست که باید به گونه‏ای رفتار کند که محبت و صمیمیت بیشتری بین آن‏ها برقرار شود. ذکر نکات مثبت همسر در زندگی مشترک و مطرح نکردن نکات منفی و کشمکش‏های زندگی خصوصی با خانواده خود، از نکات بسیار مهم است.
باید توجه داشت که زن و شوهر اگر اختلاف سلیقه و یا برداشت‏هایی از خانواده دیگری دارند، بهتر است تا حد امکان از بیان آن خودداری کنند؛ چرا که هیچ فردی به سادگی نمی‏تواند انتقادات دیگران را نسبت به افراد خانواده خود بپذیرد و بعضی از انتقادها باعث بروز واکنش‏های عصبی می‏گردد که همراه با مقاومت‏های روانی است و یا موجب ابراز انتقاد و عیب‏جویی متقابل از خانواده دیگری خواهد شد، مگر در بعضی موارد که انتقاد و یا گله به گونه‏ای ملایم بیان شود و همسر او انسانی منطقی باشد. البته نمی‏توان پذیرفت که هر انتقاد و یا گله شوهر و یا زن از خانواده دیگری می‏تواند درست و صحیح باشد، بلکه این احتمال وجود دارد که این انتقاد ناشی از سوءتفاهم‏ها و یا اختلاف فرهنگ دو خانواده باشد.
زن و شوهر باید به گونه‏ای با خانواده‏های خود رفتار کنند که آنان را از ابراز انتقاد و یا گله از همسرشان باز دارد. دو خانواده نیز نباید چنین تصور کنند که مانند گذشته می‏توانند و یا باید از جزئی‏ترین مسائل زندگی مشترک و زناشویی فرزندشان اگاه شوند و یا به خود اجازه دهند که در زندگی مشترک فرزندشان دخالت کنند. آن‏ها باید این حقیقت را بپذیرند که فرزندانشان حق دارند و باید با مشورت و تفاهم در مورد زندگی‏شان تصمیم‏گیری کنند و به همین دلیل، اصلاح زندگی آن‏ها در این است که بسیاری از روابط خصوصی و چگونگی روش زندگی‏شان را پنهان نگه دارند.
قطع رابطه یک طرفه و یا دو طرفه با خانواده‏ها موجب بروز خلأ عاطفی خواهد شد که نه تنها زن و شوهر را تحت تأثیر قرار خواهد داد، بلکه بر نوه‏ها نیز از جهات روانی و اجتماعی تأثیر خواهد گذاشت. آن‏ها نیاز دارند که با خانواده‏های پدر و مادر خود در ارتباط باشند، و گرنه آنان نیز احساس کمبود عاطفی خواهند کرد.

پی‏نوشت‏ها
1و2و3ـ ویرجینا ستیر، آدم‏سازی در روان‏شناسی خانواده، ترجمه بهروز بیرشک، تهران، رشد، 1370، ص 43ـ 44 / ص 44 / ص 45.
4و5ـ فرانک فینچام و همکاران، رابطه همسران، ترجمه مهدی قراچه‏داغی، تهران، پیک‏بهار، 1380، ص 47 / ص 49.
6و7و8ـ فیلیپ اچ. برنشتاین، مارسی تی. برنشتاین، شناخت و درمان اختلاف‏های زناشویی (زناشویی درمانی)، ترجمه حمیدرضاسهرابی،رسا،1377،ص125ـ124/ص125 / ص 126.
9ـ مجید رشیدپور، تعادل و استحکام خانواده، تهران، اطلاعات، 1373، ص 154.
10ـ علی قائمی، خانواده و مسائل همسران جوان، تهران، امیدی، 1362، ص 258.
11ـ ابراهیم امینی، اسلام و تعلیم و تربیت (2)، تهران، انجمن اولیا و مربیان، 1372، ص 178 با تلخیص.
12،13ـ آمدی،غررالحکم‏ودررالکلم،فصل77،ش1076/ش1117.
14ـ غررالحکم، ج 2، ص 298.
15ـ محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 312.
16و17ـ احمد حسینیا، بهداشت روانی ازدواج و همسرداری، تهران، مفید، 1380، ص 208 / ص 201.
18و19ـ محمدرضا شرفی، خانواده متعادل، تهران، انجمن اولیا و مربیان، 1374، ص 96.
20ـ علی قائمی، پیشین، ص 252.
21ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 43، ص 50.
22و23و24ـ حسین عسکری، نقش بهداشت روان در زندگی زناشویی ازدواج طلاق، تهران، گفتگو، 1380، ص 266 / همان / ص 267.
25ـ حبیب‏الله طاهری، سیری در مسائل خانواده، سازمان تبلیغات اسلامی، 1370، ص 113.
26ـ غلامعلی افروز، همسران برتر، تهران، انجمن اولیا و مربیان، 1377، ص 66ـ65.
27و28ـ همان، ص 66 با تلخیص / ص 67.
29ـ دولورس کوران، استرس و خانواده سالم، ترجمه مهدی قراچه داغی، البرز، 1375، ص 41.
30ـ همان، با تلخیص.
31ـ مجید رشیدپور، تعادل و استحکام خانواده، ص 102.
32ـ مجید رشیدپور، روان‏شناسی ازدواج در اسلام، تهران، انجمن اولیا و مربیان، 1365، ص 91.
33ـ فضل بن حسن طبرسی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 82، ح 2، باب 56.
34و35ـ همان، ج 14، ص 82، باب 56، ح 3 / ص 83.
36ـ حسین عسکری، پیشین، ص 252.
37الی 39ـ همان، ص 253ـ 254 / ص 255.

معرفت>شماره 75

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد