روانشناسی مثبت نگر

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

روانشناسی مثبت نگر

روان شناسی یادگیری،شیوه های مطالعه، مهندسی معکوس تست های کنکور

بازی های کودکانه را بازی نگیرید

بازی های کودکانه را بازی نگیرید

فواید پرشمار بازی برای کودکان

گرچه مفهوم «بازی» مدت هاست که استفاده می شود، اما هنوز تعریفی از آن ارائه نشده که مورد قبول همه باشد. کودکان در بازی نقش آفرینی می کنند؛ مثلاً پلیس می شوند و یا مهمان بازی می کنند. به علاوه آنها از شیوه های عمومی بازی پیروی می کنند. به این معنا که کودک بازی را از دست زدن به وسایل اطراف خود شروع می کند و با رشد سنی، به بازی های پیچیده تری می پردازند. ادامه مطلب ...

شوهرتان را رمز گشایی کنید!

شوهرتان را رمز گشایی کنید!
قطعا شما هم دوست دارید بدانید که همسر عجیب و غریب تان واقعا حرف ها و حرکاتش چه معنایی دارد؛ پس بهتر است کمی بیشتر به دنیای مردانه وارد شوید و بدانید که چه رفتارهایی از شما می تواند چه تاثیراتی روی همسرتان و رفتارهایش بگذارد.

شناخت مردان
حتی اگر همسر شما یک مریخی تمام عیار باشد، با چند تکنیک ساده می توانید او را بیشتر بشناسید و رفتارهایش را رمزگشایی کنید. قطعا شما هم دوست دارید بدانید که همسر عجیب و غریب تان واقعا حرف ها و حرکاتش چه معنایی دارد؛ پس بهتر است کمی بیشتر به دنیای مردانه وارد شوید و بدانید که چه رفتارهایی از شما می تواند چه تاثیراتی روی همسرتان و رفتارهایش بگذارد. قبل از هر چیز باید تمام تصورات عامیانه تان را در مورد مردها و رفتارهای شان فراموش کنید و برای کسب یک شناخت واقعی و منطقی از شوهرتان قدم بردارید.

پیش داوری ممنوع!
پیش فرض های بی معنا را کنار بگذارید. هیچ وقت نگویید «مردها خودخواهند»؛ «مردها هیچ چیز نمی فهمند» و... شما نمی توانید به خاطر تفاوت هایی که در نشان دادن احساسات، رفتارهای تان و حتی شیوه تصمیم گیری تان دارید او را متهم کنید. به جای اینکه چنین تصورات عامیانه ای را مطرح کنید، سعی کنید همسرتان را بشناسید. اگر به او یک شاخه گل می دهید و بازخوردی نمی گیرید به جای تکرار این حرف ها سعی کنید ببینید که از چه راه دیگری او عشقش را به شما ابراز می کند. آیا حمایت کردن راه اوست یا اینکه شیوه دیگری که با راه شما متفاوت است را انتخاب می کند؟

تفاوت ها را بپذیرید
مردها و زن ها متفاوتند و یک راه برای رمزگشایی رفتارهای مردها، پذیرش واقعی این تفاوت است. برای مثال مردها زیاد در مورد احساسات شان حرف نمی زنند و حتی اغلب اوقات وقتی با آنها در این مورد صحبت هم بکنید واکنش دلخواه تان را نمی گیرید یا اینکه مردها ترجیح می دهند بعد از برگشتن از سر کار چند دقیقه ای به حال خودشان رها شوند، پس در این شرایط اگر برای صحبت کردن اصرار کنید قطعا واکنشی که انتظار دارید را دریافت نخواهید کرد. این تفاوت ها را بپذیرید و روی همسرتان براساس همین تفاوت ها قضاوت کنید.

جرقه ها را بزنید
ارتباط تان را با پرسیدن سوال آغاز کنید. مردان زیاد اهل شروع کردن مکالمات و روشن کردن چراغ ارتباط نیستند. این به این معنا نیست که آنها منزوی یا خودخواهند و بلد نیستند با آدم ها ارتباط برقرار کنند بلکه این تنها یکی از همان تفاوت هایی است که باید مورد توجه قرارشان دهید. اگر دوست دارید مردتان در ارتباط با شما فعال عمل کند خودتان جرقه اش را بزنید و بعد ببینید که او چطور روی مسیری که شما انتخاب کردید پیش می رود.کلید شما تنها یک سؤال است، پس هر زمانی که دیدید حرفی برای گفتن میان شما نیست از این کلید استفاده کنید.
ممکن است شما به انتظار این که همسرتان روزی تغییر می کند با او ازدواج کرده باشید و بعد از ازدواج از او بخواهید که تغییراتی در شغلش، درآمدش، رفتارش یا حتی ظاهرش اعمال کند. شاید او در جزئیات به مرور زمان تغییراتی بکند اما هرگز در ویژگی های اصلی شخصیتی یا شیوه زندگی او نمی توانید تغییرات بزرگی را ایجاد کنید او همین چیزی است که هست.
آسان ترین راه برای شناخت مردها واژه های شان است. درحالی که زنان گاهی یک واژه ساده را به کار می برند و انتظار دارند همسرشان یک تهدید یا معنای پیچیده را از آن استنباط کند. مردها هرگز این راه را نمی روند؛ آنها چیزی را می گویند که واقعا می خواهند بگویند. اگر می گوید خسته است پس خسته است. اگر می گوید دوست تان دارد پس دوست تان دارد. کمتر مردی است که برای حرف زدنش یک کد گذاری پیچیده طراحی کند پس اگر او چیزی می گوید که متوجهش نمی شوید به جای تلاش برای رمزگشایی از او بخواهید که در مورد منظورش بیشتر توضیح دهد. مطمئن باشید که او با توضیحات بیشتر همه ابهامات تان را برطرف خواهد کرد.

پیش بینی کنید
سعی کنید واکنش های همسرتان به رفتارهای تان و همین طور مسائلی که در زندگی پیش می آید را بشناسید. چه رفتاری او را از کوره در می برد و چه حرفی می تواند او را کاملا آرام کند. این موضوع کمی زمان می برد اما اگر با دقت واکنش های همسرتان را بررسی کنید می توانید در مدت کوتاهی خشمش را کم کنید و زندگی تان را جوری پیش ببرید که او روزبه روز بیشتر احساس آرامش کند و به همین دلیل بیشتر عاشق تان شود.

به جای او حرف نزنید
بگذارید که خودش را آن طور که می خواهد شرح دهد. اگر در هر لحظه از صحبت کردنش حرفش را قطع کنید یا اینکه برای کامل کردن جمله اش تلاش کنید هرگز او را نخواهید شناخت. این اتفاق فقط در لحظاتی که او مستقیما در مورد خودش و احساساتش حرف می زند نمی افتد بلکه شما می توانید در تمام لحظاتی که او در مورد اجتماع، کار، دوستان، خانواده و خودش صحبت می کند به دید او نسبت به زندگی پی ببرید و بیشتر با آنچه واقعا هست، آشنا شوید.

رویا بافی نکنید
ممکن است شما به انتظار این که همسرتان روزی تغییر می کند با او ازدواج کرده باشید و بعد از ازدواج از او بخواهید که تغییراتی در شغلش، درآمدش، رفتارش یا حتی ظاهرش اعمال کند. اگر همسرتان حاضر باشد برای رضایت شما هر کاری بکند، ممکن است این خواسته شما را هم بپذیرد و برای اعمال این تغییرات به شما وعده هایی هم بدهد اما درست زمانی که همسرتان موفق به عملی کردن هیچ کدام از قول هایش نمی شود، زندگی شما وارد یک سراشیبی خطرساز می شود و از خود می پرسید چرا او با وجود این که نمی تواند سر قولش بماند مدام به شما وعده ساختن آینده ای متفاوت را می دهد؟ اگر قرار است ازدواج کنید یا این که ازدواج کرده اید، باید همسرتان را همانطور که هست بپذیرید. شاید او در جزئیات به مرور زمان تغییراتی بکند اما هرگز در ویژگی های اصلی شخصیتی یا شیوه زندگی او نمی توانید تغییرات بزرگی را ایجاد کنید.

او اعتراف نمی کند
همه مردها اینطور نیستند اما بسیاری از آن ها از اعتراف به اشتباهات و شکست شان می ترسند. اگر همسرتان اشتباهی کرده اما به سختی حاضر به عذرخواهی می شود، گمان نکنید که او متوجه کار نادرستش نشده او فقط از این که قدرتش را از دست بدهد و مثل یک بازنده مقابل شما جلوه کند می ترسد. سعی کنید با آرامشی که بعد از صلح شما برقرار می شود به او بگویید که گاهی به همین جمله ببخشید و متاسفم احتیاج دارید و این جملات ساده می تواند اعتماد شما را به منطق او بیشتر کند اما هرگز در لحظه اتفاق روی این موضوع کلنجار نروید و تنش ها را بیشتر نکنید.

مردها ریزبین نیستند
به اطلاعاتی که در مورد آدم ها به شما می دهد چندان تکیه نکنید. مردها هرگز نمی توانند به اندازه زنان ریز بین باشند و به همین دلیل ممکن است بخشی از این اطلاعات که برای شما اهمیت حیاتی دارد برای شان بی اهمیت بوده و از گفتن شان خودداری کنند.
مـردان موجودات احساساتی نبوده و بیشتربه قوه بینایی خودمتکی هستند بنابر این بهتر است خود را بـرای شوهرتان بیارایید
سعی کنید این توصیف او در مورد آدم ها و موقعیت ها را تنها به عنوان یک پیش زمینه باور کنید و تا زمانی که خودتان با آن افراد یا شرایط روبه رو نشده اید در موردشان قضاوت نکنید. نمی گوییم که آن ها همیشه در اشتباه هستند بلکه تنها معتقدیم آن ها به خیلی از جزئیاتی که برای شما مهم و ارزشمند است توجه چندانی ندارند و برای آن ها ظاهر ماجرا همه ماجراست.

خود را آراسته کنید
مـردان موجودات احساساتی نبوده و بیشتربه قوه بینایی خودمتکی هستند بنابر این بهتر است خود را بـرای شوهرتان بیارایید. برای راضی کردن مـردها کـافی اسـت آنچه را که دوست دارند در برابر دیدگانشان قرار دهید.

منابع: مجله زندگی ایده آل/سایت مردمان

آیا تو خوشبختی ؟ (تست)

آیا تو خوشبختی ؟ (تست)

وقتی که می خوابم...

1) مجبورم صبح زود با صدای زنگ بیدار شوم. در واقع شب ها آن قدر خسته ام که فورا خواب ام می برد. صبح ها هم به زور از جا بلند می شوم.
2) صبح ها قبل از آنکه ساعت زنگ بزند بیدار می شوم. خواب خوب و آرامی دارم. 3) معمولا صبح چند بار ساعت زنگ می زند تا بخواهم از جا بلند شوم. روزهای تعطیل را هم تا لنگ ظهر می خوابم.
اگر بخواهم تعریفی از یک روز کاری ام داشته باشم، باید بگویم که ... 1) یک روز پراسترس و پر از فشار کاری که مانع آرامش است.

2) یک روز پرمشغله اما دوست داشتنی که البته در لابه لایش می شود زمانی را هم به خود اختصاص داد.

3) یک روز وحشتناک، مثل همه روزهای کاری، که آدم همیشه آرزوی رسیدن آخر هفته را می کند.
وقتی با کسی تصادف می کنم...

1) برای یکی دو دقیقه از داخل برآشفته می شوم و زیر لب غرغر می کنم.

2) معمولا نادیده می گیرم.
3) عصبانی و از ماشین پیاده می شوم و گاهی کارم به دعوا می کشد.
در رابطه با تعهدات مذهبی و اجتماعی ام باید بگویم که ...
1) هر از چندگاهی وقتی را به آنها اختصاص می دهم.

12) برای آنها ارزش زیادی قایل هستم.
3) اصلا وقت فکر کردن به آنها را ندارم.
 تفسیر آزمون
اگر شما اکثرا گزینه 1 را انتخاب کرده اید،
یعنی زندگی چندان باب دل شما نیست اما کم وبیش از آن راضی هستید. درواقع، خیلی زیاد برای رفع مایحتاج زندگی تان تلاش می کنید و استرس زیادی به شما وارد می شود. بهتر است چند راهکار ساده ضد استرس را یاد بگیرید و با پیاده سازی آنها آرامش گمشده تان را بازیابید.
اما اگر اکثرا گزینه 2 را انتخاب کرده اید،
یعنی احساس خوشبختی می کنید و توانسته اید با زندگی صلح کنید و از آن لذت ببرید؛ گرچه گاهی اوقات شاید زندگی برای تان خسته کننده شود. اما تقریبا می توانید مطمئن باشید با روشی که در پیش گرفته اید هرگز به بیماری های قلبی عروقی دچار نمی شوید.
و اما اگر اکثرا گزینه 3 را انتخاب کرده اید،
یعنی رنج تمام عالم روی دوش شماست. مدام دچار استرس و تنش هستید و از بی خوابی رنج می برید. احتمال ابتلای شما به پرفشاری خون، چاقی و دیگر ناراحتی ها بالاست. اولویت برای شما مثبت نگاه کردن به دنیا و داشتن کمی احساس شادی است. زندگی را اینقدرسخت نگیرید.

روانشناسی رنگ ها

روانشناسی رنگ ها

شاید برایتان جالب باشد که امروزه روانشناسان از روی رنگ مورد علاقه افراد به شخصیت آنها پی می برند. رنگی که فرد انتخاب می کند،گویای بسیاری از ویژگی های اخلاقی و روانشناسی او است . به عنوان مثال رنگ قرمز مظهر شدت و زیاده روی است و افرادی که این رنگ را دوست دارند ، افرادی خوش قلب اما خودپسند هستند . به گفته روان شناسان افراد قرمزدوست دو عیب بزرگ خودپسندی و عدم کنترل نفس دارند و دو صفت ممتازشان خوش قلبی و حس بزرگ طلبی است

رنگ آبی یعنی نظم ، پشتکار و کنترل احساسات و هیجانات درونی

رنگ قهوه ای یعنی قابل اعتماد . افرادی که رنگ قهوه ای را دوست دارند ، کاملا میتوان روی آنها حساب باز کرد و افرادی با ثبات و قابل اعتماد هستند رنگ پرتغالی یعنی صداقت و عاری از هوس بازی

سبز یعنی کنجکاوی ،

فیروزه ای یعنی اسرارآمیز و پندناپذیر

سیاه ، یعنی خوش ذوقی و ظرافت طبع

حالا با این تفاسیر شما چه رنگی هستید ؟

منبع:سالنامه سلامت

چرا ازدواج های امروزی ناپایدارند ؟

چرا ازدواج های امروزی ناپایدارند ؟
 از جمله عواملی که سلامت خانواده را تهدید می کنند ،عبارتند از :
 1 ـ عدم شناخت به اصول زندگی مشترک : توانایی در دانایی است. برای ازدواج و زندگی مشترک موفق ، کسب دانایی هایی لازم است و مانند هر امر دیگری باید مهارت های مربوط به آن را کسب کرد و در فرآیند زندگی مشترک به کار برد. در برخی از خانواده ها به علت عدم شناخت زن و شوهر نسبت به یکدیگر ، عدم آگاهی نسبت به اهداف و انگیزه های ازدواج ، بی انصافی ها ، پیش داوری ها ، فریبکاری ها ، عدم احساس مسوولیت و بی توجهی به اصول اخلاقی ، بنیاد خانواده متزلزل می شود. مهمترین عاملی که موجب آسیب پذیری خانواده می شود ، عدم شناخت و انحراف از هدف های ازدواج است. زن و شوهری که هدف های ازدواج و تشکیل خانواده را نشناخته یا فراموش کرده اند ، در کدام مسیر حرکت می کنند ؟ کدام روش و وسیله را برای نیل به کدام هدف انتخاب می کنند ؟ هنگامی که راجع به خانواده صحبت می شود ، معمولاً زن و شوهر ها به گونه ای برخورد می کنند که گویا همه چیز را درباره خانواده می دانند. هر کس به خود اجازه می دهد راجع به خانواده اظهار نظر کند و چون هر کس در خانواده رشد کرده ،تصور می کند دانش و آگاهی لازم را دارد. در حالی که این طور نیست و برای انجام هر کاری و ایفای هر نقشی به آموزش ، کاراموزی و مهارت آموزی نیاز است.
2 : سست شدن باورهای مذهبی : شاید مهمترین عاملی که بنیاد خانواده را تهدید می کند ، سست شدن باورهای مذهبی و اصول اخلاقی و فقدان معنویت باشد. هر گاه زن و شوهر در روابط خود ، خدا را فراموش کنند و در حضور و غیاب یکدیگر به گونه ای برخورد کنند که خدا غایب است ، با دست خود کانون خانواده را به سوی تزلزل و نابودی سوق داده اند. یکی از رسم های پسندیده هنگام عقد ازدواج ، گذاشتن قرآن بر سر سفره عقد است. به نظر می رسد این رسم به معنی آن است که زن و شوهر به قرآن اعتقاد دارند و به آنچه قرآن گفته عمل می کنند و قرآن را در زندگی و پیوند مشترک خود حاکم قرار می دهند و خداوند را حاضر و ناظر به اعمال ، رفتار و گفتارشان می دانند. حال چنانچه این وضعیت تغییر کنتد و این اعتقادات و باورها سست شود و از بین برود ، سلامت و تعادل خانواده به خطر می افتد. زمانی که ارزش ها ، نگرش ها و باورهای حاکم بر روابط زن و شوهر بر اساس لذت طلبی ، مصلحت گرایی ، مادی گرایی و سود طلبی استوار باشد ، بی شک روابط انسانی از معنویت تهی می شود. این نوع روابط بسیار سست و شکننده خواهد بود و به محض بروز موقعیتی خاص مانند بی پولی ، تنگدستی ، بیماری ، کهولت و افزایش سن و نظایر آن
ازدرون متلاشی می گردد و با هر بهانه ای از هم می گسلد.
3 ـ عدم صداقت و فریبکاری : جوهر روابط سالم میان زن و شوهر ، صداقت است. صداقت ، اعتماد را بنیاد می نهد. زن یا شوهری که با همسر خود صادق نیست و با دادن وعده و وعیدها می خواهد زندگی کند ، با شوهری که از واقعیت ها دور هستند و در عالم اوهام و تخیلات زندگی می کنند ، آیا می توان گفت که زندگی زناشویی موفقی خواهندداشت ؟ گاهی اوقات پنهان کردن حقایق و فریب دادن موجب می شود ارکان خانواده متزلزل شود و روابط زن و شوهر آسیب ببیند.
4 ـ عدم توجه به نیازهای همسر
زوج های موفق کسانی هستند که در صدد ارضای نیازهای همسر خود می باشند. بنابراین هر زن یا شوهری وظیفه دارد نیازهای جسمی و روحی همسرش را بشناسد و در مقام ارضای آنها برآید. ارضای نیازها به طریق درست و مطلوب ، به رشد همه جانبه و ایجاد امنیت روانی زوجین منجر می شود و در نتیجه سلامت خانواده تامین می گردد. برای مثال هر انسانی نیاز به امنیت ، محبت ، توجه و احترام دارد. لذا هر گاه این گونه نیازها از طرف همسر تامین نشود ، فرد احساس ناامنی روانی می کند و بهداشت روانی خانواده مختل می شود.
5ـ ابهام وافراط در انتظارها : به طور معمول مشخص کردن انتظارها در روابط ، باعث معین شدن وظایف و حدود روابط افراد می شود. در خانواده هایی که انتظارهای متقابل زن و شوهر مشخص نشده ، روابط آسیب پذیر است و زوجین دقیقاً نمی دانند نسبت به یکدیگر چه وظایفی بر عهده دارند. تفاوت و تعارض در انتظارات موجب می شود فضایی نامساعد و کینه توازانه به وجود آید. گاهی اوقات داشتن توقعات بیش از حد از همسر ، مثل این که انتظار داشته باشیم او همچون فرشته باشد یا آید ، سلامت خانواده را در معرض تهدید قرار می دهد.
6ـ دخالت دیگران : اکثر پژوهش های انجام شده در ایران درباره طلاق ،این حقیقت را منعکس کرده که دخالت دیگران مانند اقوام و آشنایان ، والدین زن یا شوهر موجب شعله ور شدن اختلافات زن و شوهر می گردد و در نهایت به جدایی منجر می شود. زن یا شوهر به ویژه در اوایل زندگی مشترک ، توسط دیگران به طور ناشیانه راهنمایی یا در برخی موارد تحریک می شوند. گاهی اوقات مادر شوهر یا پدر شوهر و مادر زن یا پدر زن علی رغم علاقه ، در زندگی مشترک فرزندان شان مزاحمت و آسیب هایی را به وجود می آورند.
7 ـ مسائل اقتصادی و مالی : انسان ها نیازهای مادی دارند که باید در حد متعادل ارضا شود ، اما مسائل مادی نباید همه امور را تحت الشعاع قرار دهد. زندگی زناشویی نشیب و فراز دارد و زن و شوهر باید با رعایت صرفه جویی ، قناعت و عدم و اداره کنند. گاهی اوقات مسائل اقتصادی زندگی مشترک خود را تنظیم و اداره کنند. گاهی اوقات مسائل مالی و اقتصادی بهانه هستند و زمانی که از زن یا شوهر سوال می شود که چرا با یکدیگر سازش ندارید ، به این گونه مسائل اشاره می نمایند و در نهایت عدم توافق و تفاهم را عامل اصلی طلاق و جدایی معرفی می کنند. بدیهی است که این عامل عدم توافق نمی تواند ما را به سوی شناخت عواملی که سلامت خانواده راتهدید می کنند ، هدایت کند.
8 ـ موانع فرهنگی و طبقاتی : گاه فرهنگ زن یا مرد به لحاظ عدم تناسب یا تضاد ، سلامت خانواده را تهدید می کند. برای مثال ناهماهنگی فرهنگی و طبقاتی زن و شوهر ( مانند فرهنگ شهری در مقابل فرهنگ روستایی ) گاهی باعث تهدید بنیاد خاناده می شود. متاسفانه بعضی افراد به تعهدات اخلاقی و ارزش های حاکم مقید نیستند و این مساله موجب می شود زن و شوهر در ظاهر زیر یک سقف با یکدیگر زندگی کنند ، اما روح آنها از همدیگر فاصله داشته باشد. در این وضعیت زن یا شوهر با منم منم گفتن و تفاخر به اصل و نسب خود ، سعی می کند همسر خود را سرزنش و تحقیر کند. بدیهی است در چنین خانواده ای احساس حقارت هر یک از زوجین موجب می شود فضای روانی و عاطفی نا مساعدی به وجود آید و زوجین از یکدیگر متنفر شوند.
9 ـ هوسرانی و ازدواج مجدد : عامل دیگری که سبب آسیب زایی خانواده می شود ، تنوع طلبی یا هوسرانی است که فرد به فرمان احساسات خود ، با فرد دیگری غیر از همسر خود ارتباط برقرار می کند و رابطه خود با همسر قبلی را سست می نماید. در این شرایط عواملی از قبیل زیبایی یا ثروت طرف مقابل موجب گرایش به روابطی خارج از چهار چوب خانواده یا برقراری روابط پنهانی می شود. این وضعیت موجب می شود روابط زن و شوهر مخدوش گردد ، بنیاد خانواده سست شود و سرنوشت فرزندان به خطر افتد.
10 ـ سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات : مهمترین آسیب پذیری خانواده ، بروز سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات است. بنابراین هر یک از زن و شوهر به سهم خود مسوولیت دارند که از به وجود آمدن سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات پیشگیری کنند.
 

اگر چنین هستید صبر کنید، ازدواج نکنید

اگر چنین هستید صبر کنید، ازدواج نکنید
 1- اگر در خانواده پدری و زندگی مجردی خود، مسئولیت کاری را به عهده نمی گیرید یا در مسئولیت محوله تعلل می ورزید. (تنبلی و بی مسئولیتی)
‏2- اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود (که به نظر شما منطقی بوده یا اخلاق دلخواه شما را ندارند ‏) ارتباط سازنده و راضی کننده ندارید و نتوانسته اید تعامل قابل قبولی ایجاد نمائید. (عدم تعامل و ارتباط اجتماعی صحیح با دیگران)
‏3- اگر در زندگی، مرتب شغل خود را عوض کرده اید با دوستان زیادی به خاطر مشکلاتی قطع رابطه نموده اید، رشته تحصیلی خود را تغییر داده یا ترک تحصیل کرده اید، علائق خود را نیمه کاره رها کرده اید و ثبات فکری، احساسی و رفتاری ندارید.(عدم ثبات فکری، احساسی و رفتاری)
‏4- اگر تصور می کنید؛ افکار، احساس و رفتار همسرتان را در آینده به دلخواه خود تغییر می دهید. (خطای شناختی)
5- اگر به دنبال همسر مناسبی هستید به نحوی که درزندگی مشترکتان در آینده با هیچ گونه مشکلی مواجه نشوید. (خطای شناختی)
6- اگر در پی کسب لذت و علائق خود، کارها و
 مسئولیت هایتان بر دوش دیگران قرار می گیرد. (اصالت، لذت، و عدم مسئولیت پذیری)
 7- ‏اگر فقط منطق و طرز نگرش خویش را قبول دارید و در برابر دیگران حالت دفاعی یا حالت تهاجمی می گیرید و قادر به درک افکار، احساس و رفتار دیگران نیستید. (واکنش دفاعی و خود میان بینی)
‏8- اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نمی بینید. (عدم خودآگاهی)
9-اگر تاکنون با نظرات، انتقادات و پیشنهادات دیگران، تغییری در رفتارهای شما ایجاد نشده است. (عدم مدیریت خود یا خود مدیریتی)
 10- اگر مسائل کاری شما مانع ارتباط دوستانه،و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صمیمی در خانواده(خانواده پدری) می شود یا مسائل و مشکلات شخصی شما در تمام حوزه های زندگیتان تأثیر می گذارد و در هم تنیده می گردد. (مشکل در تقسیم وظایف و تعارض نقش ها)
11- اگر به هیچ وجه قادر به تغییر برنامه های از قبل طراحی شده خود نیستید(حتی اگر شرایط تغییر کند) و بسیار متعصب، خشک و غیر قابل انعطاف هستید. (عدم انعطاف پذیری لازم)
 12-اگر قادر به درک احساسات، رفتار و افکار خانواده ، دوستان و همکارانتان(که متفاوت از شما عمل می کنند)، نمی باشید. (عدم آگاهی اجتماعی)
 13- اگر بیشتر به جای گوش کردن، صحبت می کنید و بیشتر از آنکه سعی کنید دیگران را بفهمید سعی دارید که دیگران شما را درک کنند.(عدم مدیریت رابطه)
‏14- اگر بسیار هیجان طلب هستید و صرفاً، هیجانات شما را به سویی می کشاند و قادر به تعویق انداختن خواسته هایتان نیستید. (خود یا اگو ضعیف، هوش هیجانی پائین)
 15- اگر برای رفتار، احساس و گفتار خود روش و
برنامه ای ندارید و منفعلانه و واکنشی نسبت به دیگران عکس العمل نشان می دهید. ( ‏رفتار بی تعقل یا انعکاسی، مشکل در شیوه حل مسئله)
 16- اگر عادت دارید به جای حل مشکلات از آنها
‏فرار کنید یا اجتناب بورزید ‏یا واکنش شما به مسائل بی تفاوتی هست. (پاسخ اجتنابی به رویدادها)
17- ‏اگر در آینه نگاه دیگران، شما فردی غرغرو،
‏سرزنش گر، وابسته، احساساتی، بدبین، گوشه گیر،
پرخاشگر، دمدمی مزاج، خودخواه، گوشت تلخ، غمگین یا تکانشی(کسی که یکباره بدون مقدمه و از روی احساس دست به عملی می زند و پیامدهای آن را نمی سنجد) به نظر می آئید. (اختلال شخصیت)
 18- اگر فکر می کنید، از میان چند میلیارد ساکنین کره زمین، فقط و فقط یک شخص مناسب شماست و ارزش ازدواج دارد و در غیر این صورت زندگی شما بی معنا شده و باید بمیرید یا تا آخر عمر مجرد بمانید.(خطای شناختی، عدم کنترل احساس، هوش هیجانی ضعیف)
 19- اگر بدون اینکه خود را دقیقاً ارزیابی کنید و بشناسید، دنبال همسر مناسب می گردید. (عدم شناخت خود)
 20- اگر وضعیت فعلی تان راضی کننده نیست و برای رهایی و فرار از موقعیت، اقدام به ازدواج می کنید. (مشکل در شیوه حل مسئله)
منبع: سایت همدردی
 منبع:نشریه پیام پزشک، شماره 47.

فرمول استحکام زندگی زناشویی

فرمول استحکام زندگی زناشویی
گاهی الگوی فکری و رفتاری به گونه ای شکل می گیرد که ما می خواهیم همیشه تعیین کننده باشیم، همه کارها آن طور که ما می خواهیم انجام شود و در تمام بحث ها و جدل ها برنده باشیم. اما شما می توانید با یک روش آگاهانه از این طرز فکر که «حرف ، حرف منه» خلاص شوید و با رهایی از این حرف، از زندگی زناشویی به شراکت حقیقی دست پیدا کنید. می توانید به جای کلمات «من باید درست بگویم» و «من باید راضی باشم» از کلماتی مثل «ما باید با هم همه چیز را درست کنیم» و «ما باید راضی و خشنود باشیم» استفاده کنید. بدانید داشتن حس فروتنی و لطف، بخشی از هنر عاشقی و عشق ورزیدن است. با توجه به این نکات از همین امروز شروع کنید:
 ۱) از سمت رئیس بودن استعفا دهید: اگر از آن دسته افرادی هستید که دوست دارید همه امور مربوط به خانه، تربیت کودکان و بخش مالی زندگی مطابق نظر و حرف شما انجام شود، ما به شما اخطار می دهیم: خطر! خطر در کمین است، زیرا این طرز تفکر در خانواده به جای این که حس شراکت را به وجود آورد، فقط رئیس بودن را نشان می دهد. شما ازدواج می کنید که تشکیل یک زوج را بدهید، یعنی در همه چیز مشترک باشید. اگر تصمیم گیری مشترک داشته باشید، تجارب شایسته تری به دست خواهید آورد و این یعنی زندگی مشترک. باید زوجین در یک فضای آرام و آسوده و به طور مشترک تصمیم بگیرند زیرا بدین طریق بیشتر از زندگی خود لذت می برند. باید «روش من» و «روش تو» به «روش ما» تبدیل شود.
 باید مسئولیت ها را تقسیم کنید، برای مثال بخش مالی خانواده را به عهده شوهرتان بگذارید، البته از او بخواهید در تمام موارد شما را در جریان بگذارد و در مواقع لازم با شما همفکری کند. شما هم می توانید مسئولیت امور داخلی خانه و دکوراسیون آن را برعهده بگیرید.
 ۲) دست از خیال پردازی بردارید: به خاطر بیاورید که قبل از ازدواج همیشه با خود فکر می کردید برای هم مناسب هستید، در روز ازدواج همه برایتان آرزوی خوشبختی می کردند و مدام این جمله را می شنیدید که «امیدواریم سال های سال با خوشی در کنار هم زندگی کنید» و شما نیز این جمله را باور داشتید. پس چرا حالا این همه از هم دور شده اید چرا این جمله به نظرتان ناملموس می آید شاید با خود بگویید اگر شوهرم کمی مرتب تر بود، بهتر بود، اگر پول دارتر بود بهتر بود، اگر لاغرتر بود بیشتر دوستش می داشتم، اگر موهایش نمی ریخت خوش تیپ تر بود. این «اما و اگرها» را دور بریزید و دست از خیالبافی بردارید. اگر این اما و اگرها سراغ تان بیاید باید منتظر افسردگی و یأس شدید باشید، زیرا این آینده رؤیایی هیچ وقت به وقوع نمی پیوندد و شما با این اما و اگرها هرگز قدر فرصت های شیرین و نعمت هایی را که پیش روی شماست، نخواهید دانست.
 ۳) از عذرخواهی نترسید: گاهی اوقات یک عذرخواهی ساده و از صمیم قلب از فروپاشی یک زندگی زناشویی جلوگیری می کند. بخصوص اگر فردی هستید که به اشتباهات خود اعتراف نمی کنید و آنها را تقصیر خود نمی دانید، جملاتی مانند «متأسفم»، «معذرت می خواهم»، «اشتباه از جانب من بود»، «کارم کمی بچگانه بود» تأثیر فوق العاده ای خواهد داشت. گاهی اوقات لازم است که اشتباه خود را بپذیرید، یا قسمتی از آن را که تقصیر متوجه شما بوده، بپذیرید.
 ۴) احساسات خود را با یکدیگر در میان بگذارید: صداقت داشته باشید و از بیان احساساتتان نترسید. از بیان ترس ها، آرزوها، امیدها یا آنچه که شما را آزار می دهد، ابایی نداشته باشید. حتماً اگر شریک شما به جای دیدن خشم شما علت خشمگین شدن شما را بشنود و بداند، خوشحال خواهد شد و حتی شاید بتواند کمکی به رفع آن بکند. پس سعی کنید بین احساسات قلبی و ذهنی تان ارتباط برقرار کنید و با افشای رازها حس اطمینان را در یکدیگر تقویت کنید. از جملاتی مثل «قصدم آسیب رساندن به تو نبود» یا «ببخشید فقط کنترل خود را از دست دادم» استفاده کنید.
 ۵) زمینه مشترک پیدا کنید: به جای توجه به آنچه در آن اختلاف دارید و به جای پرداختن به شکاف هایی که میانتان است، سعی کنید وجوه مشترک یکدیگر را پیدا کنید و به آنها بها دهید. مثلاً شاید هر دو بخواهید کودکان سالم، قوی و موفقی داشته باشید، این می تواند یک هدف مشترک و مثبت باشد. بنابراین استفاده از جملاتی مثل ما یک هدف مشترک داریم و اینکه هر دو باید با هم هفکری کنیم تا به این هدف عالی دست یابیم، می تواند مؤثر باشد.
 ۶) رفتارهای نامناسب خود را ترک کنید: گاهی اوقات یک عذرخواهی ساده مشکل را حل نمی کند و بهتر است عادت بد خود را کاملاً ترک کنید، زیرا اگر این عادت تکرار شود، نمی توانید با یک عذرخواهی، رفتار نامناسب خود را نادیده بگیرید و حتی از ارزش معذرت خواهی نیز کاسته می شود. شما باید درباره رفتارهای نامناسب یکدیگر به هم تذکر بدهید، در اصلاح آن بکوشید و سعی کنید دیگر آن را تکرار نکنید.
 استفاده از جملاتی مثل «دیگر این اشتباه را تکرار نمی کنم» و «قول می دهم بار آخر باشد» می تواند کاملاً مؤثر باشد.
منبع:سلامت نیوز